سلامی ساده و صمیمی به تو و خبر خوش آمدنت و به روزی که وعده طلوعش را همه ستارهها میدانند.
هنوز هم چشمهای همیشه منتظرم در خیابانهای سوخته آسمان به دنبال نشانهای از تو میگردند.
نه پرندهای آواز میخواند نه صدایی از فرشتهای بگوش میرسد. تنهاترین صدا طنین ضربان قلب من است که با هر ضربه ای که مینوازد عقربههای لعنتی را به جلو میفرستد.
لحظههای بی تو بودن چقدر کُند میگذرند!
امشب به قدر تمام ثانیههای له شده دلتنگت هستم. از تو هیچ نمی خواهم فقط برایاین پرندههای بی زبان انتظار کمی مهربانی بریز! همین!...
نظرات شما عزیزان:
دعا اگر نکنم من، دعا اگر نکنی تو...
حالت انتظار
چشمم به انتظار تو تر شد نیامدی
من از سرودن شعر ظهور می ترسم...
نرسیده است....
او که جمعه می آید...
بی گل نرگس...
كى رفتهیى...
قائم رهایی...
دوران حُسن توست...
صبح بی تو...
ناخواسته...
غروب جمعه...
چشم ها را می گشایی ...
کجاست...
گفتند صبح آمدنت صبح دیگریست
برای پرندههای منتظر کمی مهربانی بریز!
عطر انفاس تو...
منتظر....
چرا نمی آید؟؟
پیام اور بهار....
دلم تنگ است....
اميد منتظران ...
استجابت ...
چگونه بي تو بمانم ...
دل نوشته ای به امام زمان علیه السلام...
مولا...
تنها ترین....